رویاها چه هستند؟ چگونه خلق میگردند؟ و چه فایدهای برای ما دارند؟
چرا رویاهای شفاف تا این حد واقعی و طبیعی به نظر میرسند؟
آیا قادر به آفرینش رویاهای دلخواه خود هستیم؟ اما چگونه؟
اساساً رویابینی یعنی سفر به فراسوی واقعیت! زیرا که خودِ واقعیت همین است که هر روز در دنیای بیرون و زمان بیداری تجربه میکنیم. ما غذا میخوریم، کار میکنیم و به تفریحات ساده میپردازیم. ولی نمیتوانیم مثل سوپرمن پرواز کنیم؛ با پنجهی خود، گلولههای آتشین شلیک کنیم؛ یا تنها با یک اشاره، کوهها را جابهجا نماییم. اما در دنیای رویاها قضیه فرق میکند و ما دیگر محدود به واقعیت بیرون نخواهیم بود. درنتیجه برای داشتن رویاهای شفاف عالی و لذتبخش، لزوماً باید باور داشته باشیم که در این دنیای ماورایی، فراتر از یک انسان معمولی هستیم!
شاید اولین پرسشی که در ذهن شما مطرح میشود این باشد: «چرا خواب؟»
از ابتدای آفرینش انسان، خواب دیدن مسئلهای جذاب و شگفتانگیز بوده است. خواب چیست؟ آیا موجودات حاضر در رویاها واقعی هستند؟ آیا میتوانیم در رویاهای شبانه، ایدههای تازه کشف کنیم، یا اینکه مهارتی جدید بیاموزیم؟ آیا رویاها میتوانند شفابخش باشند و به درمان بیماریها کمک کنند؟ و پرسش اصلی اینکه: چگونه همواره آن رویاهایی که دوست داریم را ببینیم؟
این پرسشها همواره مطرح بوده و در هر دورهی زمانی، هر منطقهی جغرافیایی و هر مذهبی، پاسخهای متنوعی داشته است. همیشه عالم رویاهای انسان، سرزمینی سرشار از الهام و اعجاز بوده است. ممکن است شما در طول روز، ساعتها با دیگران درگیر باشید و توهین کنید و توهین بشنوید؛ البته فقط در دنیای ذهن و افکار خودتان! مکانی کاملاً شخصی که هیچکس جز شما به آن دسترسی ندارد و از اسرارش آگاه نیست. اما آیا این سرزمین بیانتها تحت کنترل شماست؟ یا که احساسات بر آن حکم میرانند؟
این مسئله آنقدر تکراری و عمومی شده که برای اغلب افراد به فعالیتی روزمره بدل گشته است. آنها از صبح تا شب در افکار متوهم خویش با اینوآن درگیر هستند؛ همچنین از شب تا صبح در دنیای خواب با انواع کابوسها دستوپنجه نرم میکنند. زیرا که رویا همان افکار شماست که شکلوشمایل واقعی به خودش گرفته و دستوپا درآورده است. همان افکار مغشوش در طول روز، تبدیل به افراد عصبانی و دیگر موارد آزاردهنده در طول خواب میشوند!
البته که این فقط جنبهی منفی خواب است؛ و مختص به آن دسته از افرادی است که زحمت مدیریت ذهن را به خودشان نمیدهند؛ و با واکنشهای احساسی و نسنجیده، افسار ذهن خویش را به دست اینوآن میدهند.
افراد مثبتاندیش که همواره روز خود را با افکار مثبت شروع و سپری میکنند؛ در طول خواب شبانه هم از موهبت رویاهای شیرین و شفاف برخوردار خواهند بود؛ و به عبارتی، هم در بیداری و هم در خواب، درون بهشت هستند.
رویا تجلی قدرت ذهن بوده و نمایانگر وسعت دنیای درون شماست! شما در زمان رویابینی، تماشاگر صد درصد افکار و احساسات و تخیل خویش هستید. تمام اطلاعات و خاطراتی که در طول سالیان دراز در حافظهی بلندمدت ثبت شدهاند، یکباره زنده میشوند و همچون آتشی مهیب از زیر خاکستر شعله میکشند.
در اینجا فقط دو راه پیش روی شما قرار دارد. راه اول، ناآگاه ماندن است. همان فعالیت سادهی همیشگی که توسط مردم معمولی انجام میشود. آنها در ناآگاهی مینشینند و دست روی دست میگذارند تا احساسات افسارگسیخته هرچه میخواهند بکنند. بنابراین عملاً هیچ سود و لذتی از رویا عایدشان نمیشود. اما راه دوم، آگاه شدن به حقیقت رویا است! شخص رویابین آگاه در جایگاه نویسنده و کارگردان رویاها قرار دارد. درنتیجه، احساسات تابع فرمان او خواهند بود و گنجینههای پنهانشده در اعماق اقیانوس ذهن را به ساحل آگاهی خواهند آورد.
سرچشمهی حقیقی رویاها کجاست؟
هنگام شب، دقایقی قبل از خواب، بر موضوعی خاص تمرکز میکنید؛ به این امید که رویایی شیرین با آن مضمون تجربه نمایید... ولی بعد از هشت ساعت خواب، هیچ اتفاق خاصی رخ نمیدهد؛ و تا صبح در رویاهای معمولی و خستهکننده با موضوعات روزمره دستوپا میزنید.
واقعاً چرا؟ چرا اگر ساعتها قبل از خواب، شخصی فقط چند جملهی کوتاه در مورد ارواح خبیث یا دیگر موضوعات ترسناک مطرح نماید؛ تا خودِ صبح با انواع کابوسهای ارواح سرگردان کلنجار خواهید رفت؛ ولی موقعی که بر موضوع دلخواه تمرکز میکنید، هیچ رویای مرتبطی را تجربه نمیکنید؟
پاسخ به سرچشمهی حقیقی رویاها مربوط میشود. زیرا که رویاها و کابوسها نه حاصل افکار ساده و سطحی و گذرا، بلکه زادهی احساسات عمیق شما هستند! این احساس شماست که نوع و تنوع رویاهایتان را تعیین مینماید. از طرفی، این افکار شما هستند که دکمهی روشن شدن احساسات خاص را میفشارند. پس باید قبل از هر چیز، افکار خود را با احساستان هماهنگ نمایید؛ و در قدم بعد، آن احساس را تقویت نموده و به جایگاه «احساس غالب» ارتقا دهید. زیرا که احساس غالب، ارشد دیگر احساسات است؛ و تعیین میکند که کدام احساسات در رویا حضور یابند و کدامها خارج از دنیای رویا بمانند. درنتیجه، اگر حسی بد مثل ترس از ارواح در جایگاه احساس غالب قرار گیرد؛ مابقی احساسات محکوم به عقبنشینی خواهند بود. مادامی که از مهارت آفرینش رویاهای آگاهانه بیبهره باشید؛ چارهای جز زندگی با کابوسها نخواهید داشت.
آری؛ دنیای رویا یک دنیای موازی و جدا از ذهن ما نیست. بلکه بازتابی از اطلاعات ذهن خود ماست. جایی که افکار و احساسات به حقیقت میپیوندند! این افکار پنهان میتوانند آرزوهایی شیرین یا ترسهایی پیچیده و دلهرهآور باشند.
اصولاً رویاهای معمولی حاصل افکار و باورهای ناآگاهانهی شما هستند. به همین خاطر، معمولاً چرندوپرند و درهمبرهم میشوند. انگار که کودکی سهساله پشت کامپیوتر نشسته و با دکمهها بازی میکند! بنابراین ضروری است که دست از خرافات پوسیده و توسل به حرکت کواکب و انواع طلسم و جادو بردارید. زیرا تنها با تقویت نیروی آگاهی، میتوانید دنیای رویاها را بهصورت ارادی کنترل نموده و به آن سروسامان دهید.
زمانی که آگاهی به بلوغ برسد و در جایگاه ارشد قرار گیرد؛ کلیهی احساسات تابع دستورات او میگردند؛ حتی احساسات ظاهراً منفی (مثل ترسها) هم در راستای اهداف آگاهانه قرار میگیرند. درنتیجهی این تعویض قدرت، کابوسها از ریشه نابود خواهند شد و کنترل مطلق دنیای رویاها به دست شما خواهد افتاد.
خلاصهی مطلب: دنیای خواب دنیای شخصی شماست! اینکه با ارادهی خویش آن را کنترل کنید؛ یا که اجازه دهید توسط احساسات ناآگاهانه کنترل شود؛ انتخابی است که (همیشه) بر عهدهی شخص شما خواهد بود.
از کتاب چهل دروازه به ماورا