شما هر شب موقع خواب به دنیای شخصی خویش قدم میگذارید؛ و از این حق انتخاب برخوردار هستید که به شکل آدمی معمولی یا در قامت پادشاهی بیهمتا ظاهر شوید. آری؛ انتخاب با خود شماست. البته به این شرط که صاحب گوهر خودآگاهی باشید.
اما چرا مسئلهی خواب و رویابینی تا این حد مهم است؟
با نگاهی گذرا به آمارهای جهانی، متوجه میشویم که قریب هشتصد میلیون نفر (معادل با ۱۰ درصد مردم دنیا) به مشکل چاقی گرفتارند و چیزی نزدیک به همین تعداد انسان با فقر و گرسنگی دستوپنجه نرم میکنند. این در حالی است که بیش از ۷۵ درصد جمعیت دنیا (معادل با شش میلیارد نفر) از بیخوابی و اختلالات خواب رنج میبرند؛ و این یعنی اهمیت «خواب» کمتر از فقر و گرسنگی جهانی نیست!
در سوی دیگر با زمان صرفشده برای خواب روبرو هستیم. ساعاتی حیاتی که اگر سودمند نباشند، لاجرم از عمر مفید ما کسر میگردند! تصور عموم مردم و حتی دانشمندان بر این است که تنها حدود 30 درصد از سالهای حیات ما در عالم خواب میگذرد. و البته که همین مقدار هم درصد قابلتوجهی است. برای مثال: شخصی که 60 سال سن دارد؛ چیزی معادل 20 سال از عمرش را خواب بوده است. حال اگر این زمان را در ناآگاهی و خوابهای پوچ گذرانده باشد؛ عملاً تنها 40 سال از عمر خود را زندگی کرده است و 20 سال ارزشمند را دور ریخته است!
لازم به ذکر است: طبق تجربیات بیستسالهی من، گذر زمان در دنیای رویا همسان با دنیای واقعی نیست. داستان از این قرار است که سرعت عملکرد ذهن شما، هزاران مرتبه بیشتر از اندام فیزیکی است. برای درک بهتر مسئله، سرعت انتقال پالسهای الکتریکی درون مغز (که کسری از سرعت صوت است) را با سرعت دویدن خودتان مقایسه کنید.
این یعنی: ممکن است شما فقط یک ساعت بخوابید؛ ولی به اندازهی یک سال یا حتی بیشتر رویا ببینید! اینجاست که میتوانید طعم شیرین لذتهای ماورایی را بچشید. نمونهای از این قضیهی شگفتانگیز را در مجموعه رمانهای بوسهی خداوند، شبشکن و شکارچی کابوسها مفصلاً شرح دادهام. رویایی شفاف که فقط سه ساعت طول کشید؛ ولی در عالم خواب تا سالهای طولانی ادامه داشت.
نخستین پرسش: با این زمان بیانتها چه کنیم؟
حتماً اولین پاسخی که به ذهن شما میرسد، سرگرمی و لذت و هیجان است. چرا که نه؟ من که هدفی بهتر از «لذت بردن از زندگی» سراغ ندارم. البته ما در دنیای شخصی رویاها به تمام فضای ذهن دسترسی داریم. از همین رو، میتوانیم به مکاشفهی دانشهای تازه بپردازیم؛ یا که با اِعمال تغییرات مثبت در ذهن ناخودآگاه، برای همیشه از شر کابوسها خلاص شویم! حتی قادر به بازآرایی افکار قدیمی و نوشتن پایان خوش برای خاطرات تلخ هستیم.
دومین پرسش: اما چگونه؟
شما که در خواب، قدرت تصمیمگیری منطقی ندارید؛ و تنها بازیگری بیاراده در فیلمی اجباری و از پیش نوشتهشده هستید. مثل روز روشن است که احساسات ناخودآگاه کنترل دنیای رویاهای ناآگاهانه را به دست دارند؛ و در خوابهای معمولی، اختیار معنا ندارد.
نخستین آرمان و هدف من از تألیف کتاب مرجع چهل دروازه به ماورا و دیگر نوشتههایم، آموزش «هنر آفرینش رویاهای شفاف» به مردم است. به شما میآموزم که چطور در خواب، بیدار شوید؛ کابوسهای مزاحم را شناسایی و حذف نمایید؛ به مکاشفهی دانش و هنرهای نو بپردازید؛ و بهشت شخصی خودتان را بسازید.
مختصر میگم:
ما هرشب رویا میبینیم. چه دلمون بخواد، چه نخواد...
پس چهبهتر که بهجای سرگردان بودن در خوابهای خستهکننده، آستین همت رو بالا بزنیم و از دنیای رویاهامون یه بهشت شخصی بسازیم.